استراتژی غر زدن!
فرهاد مجیدی این روزها بعنوان سرمربی استقلال چه میکند؟
به گزارش مرکز اسپرت به نقل از ایسنا، روزنامه جام جم نوشت: «یکی از مهمترین اصول مربیگری و مدیریت در عرصه ورزش به مباحث روان شناسانه برمی گردد. این اصل روانشناسانه به یک مربی یا یک مدیر یاد می دهد که هنگام بروز هر گونه تنش، اختلاف، ناراحتی و عصبانیت چگونه مجموعه تحت هدایت خودرا فرمانبری کند. سرمربی یک تیم فوتبال باید قادر باشد تا از هر گونه تنش پیشگیری کند و فن بیان او نیز باید در راه ارتزاق آرامش و اطمینان باشد. اگر یک مربی چنین اصولی را رعایت نکند - هر چقدر هم که از لحاظ علم مربیگری شاخص باشد - در بیشتر مواقع نمیتواند به اهداف خود برسد.
اکنون سوال این است که فرهاد مجیدی بعنوان سرمربی آبیها از چنین اصولی خبر دارد؟ مسلما خیر. او که بتازگی یک ناکامی بزرگ را تجربه کرده و با تیم تحت هدایتش در فینال جام حذفی شکست تلخی مقابل فولاد خوزستان متحمل شد درست برعکس چیزی عمل می کند که در سطور پیشین به آن اشاره کردیم. فرهاد مجیدی خیلی راحت تنش و ناراحتی را به باشگاه و میان بازیکنانش دعوت میکند و همه چیز را به هم می ریزد. البته این بسیار شایسته و درست است که یک مربی در امتداد منفعت تیمش صحبت کند اما باید مراقب باشد از آن سوی بام به پایین پرتاب نشود.
حالا حکایت فرهاد مجیدی است؛ مردی که آن قدر آسمان و ریسمان به هم بافت تا از آن سوی بام به پایین پرتاب شد. استقلال به لطف او بیشتر از هر زمان دیگری تنش دارد.
گلایه از زمین و زمان
فرهاد مجیدی از زمین و زمان گلایه دارد. از مدیران قبلی و مدیران فعلی گرفته تا دلالان و اطرافیان و دشمنان فرضی و غیر فرضی. همیشه از آنها گله و شکایت دارد و مدام فرضیههای جدیدی را هم مطرح می کند. با ادبیاتی تند انتقاد می کند و هر بار حرف هایی می زند که جدید نیست.
فرهاد دست بردار نیست. استراتژی غر زدن او اما تا امروز هیچ فایدهای برای تیم استقلال نداشته و بر عکس به آن ضربه زده است.
شماره هفت سابق آبیها یک جا راه را اشتباه رفت؛ همان جایی که به این نتیجه رسید که اگر میخواهد قهرمان باشد و اگر می خواهد زبان سرخ و مرد شجاع میدان همیشه پر از هیاهوی فوتبال ایران باشد باید همه را دشمن خود فرض کند. باید مدام از «دستهای پشت پرده» حرف بزند و اصلا هم خبر نداشت که امیر قلعه نویی سالها پیش از آن از «دستهای پشت پرده» بعنوان دستاویز بهره برد و آخر سر هم به جایی نرسید.
مجیدی درست در جایی قرار دارد که همیشه آرزوی آنرا داشت، نیمکت سرمربی گری استقلال. ولی حالا اگرچه مدت هاست آنرا در اختیار دارد اما به ضرر جایگاه خودش عمل می کند.
۱۶ بار تندروی
نمی توان اسم هر مصاحبه انتقادآمیزی را تندروی گذاشت اما حداقل ۱۶ بار مصاحبه فرهاد مجیدی در یک سال و نیم اخیر که در آن از موضوعات مختلف انتقاد کرده است را می توان پیدا کرد. ۱۶ مصاحبه یعنی ۱۶ بار تنش و درگیری و به وجود آوردن اختلافات جدید. این ۱۶ مصاحبه به مفهوم این است که فرهاد مجیدی دست تنهاست و حداقل در مجموعه استقلال کسی به مفهوم تمام و کمال پشت سر او نیست.
باز هم دشمنان فرضی
از نظر فرهاد مجیدی همه دشمن استقلال هستند. مدیرعامل سابق و فعلی، برخی بازیکنان سابق و فعلی، اطرافیان باشگاه، فلان شرکت و فلان خبرنگار و حتی عوامل داخلی و خارجی. تا این اندازه دشمن پنداری واقعا کار دشواری است که تا این لحظه فرهاد مجیدی به خوبی از پس آن برآمده است! تجارب قبلی سایر مربیان در حوزه دشمن تراشی و تصورکردن یک دشمن فرضی بطور معمول عاقبت خوبی نداشته است. البته در بعضی موارد اساسا حق با فرهاد مجیدی است اما باز هم باید کمی خویشتن دارتر باشد.»
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب